پارمینپارمین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

عشق کوچولوی ما پارمین

چهار دست وپا

چند وقتی میشد که عین یه کرم کوچولو سینه خیز میرفتی ولی از روز 15 فروردین 92 دیگه پارمین کوچک ما چهار دست و پا میره البته 2 روز بعد از اون هم یاد گرفت دستش رو به مبل بگیره وایسه  واین طوری شد که کوچول خانوم ما الان از همه چی بالا میره دیگه خیلی باید حواسمون بهش باشه البته از دیگر کارهای این پرنسس ما اینه که  دس دسی میکنه  از خوشحالی جیغ میکشه  عاشق تبلیغات تلویزیونه  برنامه توپولوها (tele tubies) خیلی دوس داره  وقتی خیلی سرحال وخوشحاله سرشو به بالا وپایین وراست وچپ تکون میده عاشقه بیبی انیشتنه  دوست داره دنبالش کنی و هیجان زده بشه  ...
27 فروردين 1392

دندونی

خلاصه این پروژه دندونی شما به پایان رسید و 11 فروردین جشن دندونی پارمینم رو برگزار کردیم همه چی خیلی خوب بود همه مهمونا هم اومدن وزحمت کشیدن وکلی کادو دادن دستشون درد نکنه این هم چندتا از عکسای اون شب  کیک دندونی  میز شام  تزئینات      از از سمت راست: نیکتا جون - هستی جون -پارمین جون - آیلین جون      پارمین و باباجون  کارتی که به عنوان گیفت به مهمونا دادیم وبرگه ای که مهمونا برات روش یادگاری نوشتن   ...
27 فروردين 1392

نوروز 92

من عاشق بهارم  هوا عالیه طبیعت قشنگتر ولی امسال بهار برام قشنگتر بود چون تو بودی. تویی که خودت به تنهایی بهاری ...... سال 92 هم اومد سال تحویل امسال بعد از ظهر چهارشنبه ساعت 2.30 بود دقیقا یه روز بعد از چهارشنبه سوری راستی از چهارشنبه سوری بگم که امسال خونه معصومه خانوم دختر عموی بابا رضا بودیم . چون حیاطشون خیلی بزرگ بود همه فامیل اونجا جمع شده بودیم خیلی هم خوش گذشت ولی من همش نگران شما بودم مبادا تو این سروصدا گوشت اسیب ببینه  ولی خدا رو شکر همه به خاطر شما رعایت میکردن به هر حال اون شب هم گذشت ولی چون تا دیر وقت بیرون بودیم حموم رو گذاشتیم برای فردا چون شماهم خواب بودی ولی چشمت روز بد نبینه فردا از صبح اب خونمون سرد بود من با...
21 فروردين 1392
1